فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hone

hoʊn həʊn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

سنگ تیغ‌تیز‌کن، با سنگ تیز کردن، صاف کردن، ناله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He honed his sword.

او شمشیر خود را تیز کرد.

The Bazaar had honed his commercial skills.

بازار، استعداد بازرگانی او را پرورش داده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hone

  1. verb sharpen
    Synonyms:
    whet grind file edge make sharp put an edge on acuminate put a point on

ارجاع به لغت hone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hone

لغات نزدیک hone

پیشنهاد بهبود معانی