فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abstention

əbˈstenʃn əbˈstenʃn

شکل جمع:

abstentions

معنی و نمونه‌جمله

noun

خودداری، پرهیز، خودداری از دادن رأی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

There were five abstentions.

پنج رأی ممتنع داده شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abstention

  1. noun refraining
    Synonyms:
    self-control self-restraint avoidance abstaining abstinence self-denial sobriety non-indulgence

ارجاع به لغت abstention

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abstention» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abstention

لغات نزدیک abstention

پیشنهاد بهبود معانی