Self-denial

selfdɪˈnaɪəl selfdɪˈnaɪəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
خودانکاری، انکار نفس (سرکوب آرزوها و امیال و چشم‌پوشی از ارضای آن‌ها)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Her self-denial was evident in her decision to forgo a luxurious vacation and instead donate the money to charity.
- خودانکاری‌اش در تصمیم او مبنی صرف‌نظر کردن از تعطیلات مجلل و اهدای پول به امور خیریه مشهود بود.
- The athlete's self-denial was admirable.
- انکار نفس این ورزشکار ستودنی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-denial

  1. noun Abstemiousness
    Synonyms: asceticism, abnegation, selflessness, self-sacrifice, self-abnegation, abstemiousness, self-discipline, abstinence, ascetic, denial, self-renunciation, self-control
  2. noun Privation
    Synonyms: suffering, self-neglect, self-discipline, torment
  3. noun Sacrifice of one's own desires or interests.
    Synonyms: abstinence

ارجاع به لغت self-denial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-denial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-denial

لغات نزدیک self-denial

پیشنهاد بهبود معانی