فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Self-discipline

ˈselfˈdɪsəplən selfˈdɪsɪplɪn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

انضباط فردی، انضباط شخصی، خودانضباطی، خویشتن‌داری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Developing self-discipline is crucial for success in any area of life.

بسط و پرورش انضباط فردی برای موفقیت در هر زمینه‌ای از زندگی بسیار مهم است.

Self-discipline is a valuable skill that can be learned and improved over time.

خودانضباطی مهارتی ارزشمند است که می‌توان آن را در طول زمان آموخت و بهبود بخشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد self-discipline

  1. noun the act of denying yourself; controlling your impulses
    Synonyms:
    self-control self-denial

ارجاع به لغت self-discipline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «self-discipline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/self-discipline

لغات نزدیک self-discipline

پیشنهاد بهبود معانی