گذشتهی ساده:
iteratedشکل سوم:
iteratedسومشخص مفرد:
iteratesوجه وصفی حال:
iteratingریاضی کامپیوتر تکرار کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
Let's iterate the algorithm to improve its efficiency.
بیایید الگوریتم را تکرار کنیم تا کارایی آن را بهبود بخشیم.
They iterate the model to increase its accuracy.
آنها مدل را تکرار میکنند تا دقت آن را افزایش دهند.
iterated integral
(ریاضی) انتگرال بارسته
دوباره انجام دادن، دوباره گفتن، تکرار کردن، بازگو کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to iterate the marketing campaign to reach a wider audience.
ما باید پویش بازاریابی را تکرار کنیم تا به مخاطبان بیشتری دست یابیم.
Please iterate the instructions for everyone to understand clearly.
لطفاً دستورات را دوباره برای همه بازگو کنید تا بهوضوح درک کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «iterate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iterate