فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Iterate

ˈɪtəreɪt ˈɪtəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    iterated
  • شکل سوم:

    iterated
  • سوم‌شخص مفرد:

    iterates
  • وجه وصفی حال:

    iterating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
ریاضی کامپیوتر تکرار کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Let's iterate the algorithm to improve its efficiency.
- بیایید الگوریتم را تکرار کنیم تا کارایی آن را بهبود بخشیم.
- They iterate the model to increase its accuracy.
- آن‌ها مدل را تکرار می‌کنند تا دقت آن را افزایش دهند.
- iterated integral
- (ریاضی) انتگرال بارسته
verb - transitive
دوباره انجام دادن، دوباره گفتن، تکرار کردن، بازگو کردن
- We need to iterate the marketing campaign to reach a wider audience.
- ما باید پویش بازاریابی را تکرار کنیم تا به مخاطبان بیشتری دست یابیم.
- Please iterate the instructions for everyone to understand clearly.
- لطفاً دستورات را دوباره برای همه بازگو کنید تا به‌وضوح درک کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد iterate

  1. verb say again
    Synonyms:
    repeat emphasize go over
  1. verb to say or perform again; repeat.
    Synonyms:
    repeat

ارجاع به لغت iterate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «iterate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iterate

لغات نزدیک iterate

پیشنهاد بهبود معانی