شکل جمع:
mannersراه، روش، طریقه، چگونگی، طرز، رسوم، عادات، رفتار، ادب، تربیت، نوع، قسم، لحن، هنجار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
the licentious manners of a corrupt society
رفتار بیبندوبار یک اجتماع فاسد
He spoke in an offensive manner.
او به طرز زنندهای حرف میزد.
the manner of opening this box
طرز باز کردن این جعبه
his sarcastic manner
رفتار سخرهآمیز او
Food prepared in the Chinese manner.
خوراکی که به روش چینی تهیه شده است.
He spoke to all the children as was his manner.
او طبق عادت با همهی بچهها صحبت کرد.
good manners
نیک رفتاری، رفتار پسندیده
bad manners
بیادبی، زشت رفتاری، رفتار ناپسند
a child who has no manners
طفلی که ادب ندارد
This novel is a study in the manners of this class.
این رمان، پژوهشی است در چگونگی رفتار این طبقه.
different jazz manners
سبکهای مختلف موسیقی جاز
Paintings done in his early manner.
نقاشیهایی که به سبک ابتدایی او کشیده شدهاست.
What manner of man is he?
او چطور آدمی است؟
all manner of things
همهجور چیز
He picked up all manner of more or less important information.
او همهگونه اطلاعات کم و بیش مهم را کسب کرد.
آداب (ادب)، نزاکت، رفتار اجتماعی
a comedy of manners
شادمایش (کمدی) آداب اجتماعی
(هنر و ادبیات و غیره) سبک، اسلوب، گونه، جور
همهجور، همه قبیل، همهنوع
1- اصلاً، به هیچوجه 2- به هرصورت، به هرطریق
البته، حتماً، هرطور که شده، به هرطریق
1- ابداً، هرگز، به هیچوجه 2- به هرصورت، به هرطریق
بهاصطلاح، از برخی نظرها، تا اندازهای
ارزش مرد به رفتار اوست
آموخته از بدو زندگی، خوگرفته از زمان تولد، طبیعتاً مناسب برای
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «manner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manner