اطوار و اخلاق شخصی، سبک بهخصوص نویسنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the mannerism and false melancholy of his poem
تصنع و حزن دروغین شعر او
a description of these birds' curious customs and mannerisms
وصفی از عادات و ویژگیهای شگفتانگیز این پرندگان
He has the mannerism of touching his ears when he talks.
او عادت دارد موقع حرفزدن گوشهایش را لمس بکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mannerism» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mannerism