با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mannerism

ˈmænərɪzm ˈmænərɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
اطوار و اخلاق شخصی، سبک به‌خصوص نویسنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the mannerism and false melancholy of his poem
- تصنع و حزن دروغین شعر او
- a description of these birds' curious customs and mannerisms
- وصفی از عادات و ویژگی‌های شگفت‌انگیز این پرندگان
- He has the mannerism of touching his ears when he talks.
- او عادت دارد موقع حرف‌زدن گوش‌هایش را لمس بکند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mannerism

  1. noun peculiarity of how someone behaves, acts
    Synonyms: affectation, air, characteristic, eccentricity, foible, habit, idiosyncrasy, oddness, pose, pretension, queerness, quirk, singularity, trait, trick

ارجاع به لغت mannerism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mannerism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mannerism

لغات نزدیک mannerism

پیشنهاد بهبود معانی