آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Pretension

prɪˈtenʃn prɪˈtenʃn

معنی pretension | جمله با pretension

noun

وانمود، ادعا، دعوی، خودفروشی، تظاهر، قصد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

pretension to the throne

داعیه‌ی سلطنت

He has the pretensions and habits of the rich without their money.

او خودنمایی‌ها و عادات پول‌داران را دارد، نه پول آن‌ها را.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I make no pretensions of being a poet but I enjoy writing poetry.

من ادعای شاعر بودن ندارم؛ ولی از نگارش شعر لذت می‌برم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pretension

  1. noun airs, snobbishness
    Antonyms:
  1. noun false claim, assertion of importance
    Antonyms:

Collocations

make pretensions (to)

ادعا کردن، تظاهر کردن، وانمود کردن

ارجاع به لغت pretension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pretension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pretension

لغات نزدیک pretension

پیشنهاد بهبود معانی