امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Humility

hjuːˈmɪləti hjuːˈmɪləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
فروتنی، افتادگی، تواضع، حقارت، تحقیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He had enough humility to apologize.
- او آن‌قدر فروتنی داشت که پوزش بخواهد.
- Humility, when combined with knowledge and power, is very attractive.
- فروتنی وقتی که با دانش و قدرت همراه باشد بسیار زیبنده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humility

  1. noun humbleness, modesty
    Synonyms:
    abasement bashfulness demureness diffidence docility fawning inferiority complex lack of pride lowliness meekness mortification nonresistance obedience obsequiousness passiveness reserve resignation self-abasement self-abnegation servility sheepishness shyness subjection submissiveness subservience timidity timorousness unobtrusiveness unpretentiousness
    Antonyms:
    arrogance assertiveness egoism pretentiousness pride self-importance

ارجاع به لغت humility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humility

لغات نزدیک humility

پیشنهاد بهبود معانی