کمرویی، شرمناکی، خجالتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their son was well behaved, but his bashfulness worried his parents.
پسر آنها بهخوبی رفتار میکرد، اما خجالتی بودن او، پدر و مادرش را نگران کرد.
He has a natural bashfulness.
کمرویی او ذاتی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bashfulness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bashfulness