آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

    Pride

    praɪd praɪd

    شکل جمع:

    prides

    معنی pride | جمله با pride

    noun uncountable B2

    غرور، مباهات، سربلندی، فخر، تکبر، سبب مباهات، نخوت، گردن فرازی، باد سری، باد و فیس، گنده دماغ، گران سری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    His pride caused his destruction.

    غرور او باعث نابودیش شد.

    Pride is one of the seven deadly sins.

    غرور یکی از هفت گناه کبیره است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    pride did not allow him to borrow money from anyone.

    غرور به او اجازه نمی‌داد از کسی پول قرض کند.

    the mother looked at her son with pride.

    مادر با سربلندی به فرزندش نگاه کرد.

    she pointed with pride to the delicious meals she had cooked.

    او با افتخار به غذاهای لذیذی که پخته بود اشاره کرد.

    noun countable

    (شیر) گله، دسته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    a pride of lions

    یک گله شیر

    verb - transitive

    بالیدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pride

    1. noun self-esteem
      Synonyms:
      self-respect self-confidence self-worth pridefulness self-regard self-love satisfaction happiness joy pleasure honor dignity ego gratification face delight self-satisfaction self-sufficiency sufficiency self-trust egoism egotism amour-propre self-admiration self-glorification ego trip repletion
      Antonyms:
      humility
    1. noun arrogance, self-importance
      Synonyms:
      vanity conceit egoism egotism haughtiness immodesty insolence presumption pretension smugness airs assumption self-love overconfidence disdain snobbery swagger big-headedness cockiness vainglory hubris self-exaltation pretentiousness condescension disdainfulness loftiness narcissism patronage huff contumely hauteur superbity superciliousness swelled head proud flesh pragmatism
      Antonyms:
      modesty humility shyness timidity
    1. noun treasure; best
      Synonyms:
      prize gem jewel choice top pick pride and joy boast cream elite prime flower fat glory
      Antonyms:
      disgrace
    1. verb take pleasure in accomplishment
      Synonyms:
      be proud boast brag exult revel in strut swagger swell vaunt puff up preen plume crow glory in flatter oneself presume pique congratulate felicitate hold head high gasconade overbear
      Antonyms:
      humble

    Collocations

    have (or take) pride (in something)

    (برای چیزی) به خود بالیدن، مفتخر بودن، نازیدن

    nurse one's pride

    عزت‌نفس جریحه‌دار (خود را) درمان کردن

    pride oneself (on something)

    (درباره‌ی چیزی) مفتخر بودن، به خود بالیدن، نازیدن، سربلند بودن، مباهات کردن

    Idioms

    have pride of place

    (انگلیس) مهمترین یا عالی‌ترین چیز بودن، گل سرسبد بودن، سرآمد بودن

    swallow one's pride

    بر غرور خود چیره شدن

    someone's pride and joy

    مایه‌ی رضایت و مباهات، مایه‌ی فخر و دل‌خوشی، مایه‌ی رضایت و افتخار

    سوال‌های رایج pride

    شکل جمع pride چی میشه؟

    شکل جمع pride در زبان انگلیسی prides است.

    ارجاع به لغت pride

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pride» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pride

    لغات نزدیک pride

    • - prickly pear
    • - prickly poppy
    • - pride
    • - pride of lions
    • - pride of place
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.