امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Prickly Pear

    ˈprɪkliˈper ˈprɪklipeə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      prickly pears

    توضیحات

    در معنای اول همچنین می‌توان از prickly pear cactus به‌جای prickly pear استفاده کرد.

    در معنای دوم همچنین می‌توان از prickly pear fruit به‌جای prickly pear استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    گیاه‌شناسی انجیر تیغی، تیغ‌انجیر، کاکتوس آپونتیا، کاکتوس راکتی، کاکتوس زبان مادر‌شوهر (کاکتوسی با میوه‌های خوراکی و برگ‌های گوشتی‌ که در مناطق خشک و گرمسیری رشد می‌کند) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The prickly pear thrives in arid climates.
    - انجیر تیغی در آب‌و‌هوای خشک رشد می‌کند.
    - The prickly pear produces sweet, edible fruit.
    - کاکتوس آپونتیا میوه‌ای شیرین و خوراکی تولید می‌کند.
    noun countable
    میوه گلابی تیغ‌دار، میوه‌ی انجیر تیغی، گلابی خاردار، میوه‌ی آپونتیا (میوه‌ی گلابی‌شکل یا تخم‌مرغ‌شکل گیاه انجیر تیغی)
    - The prickly pear is rich in vitamins and minerals.
    - گلابی خاردار سرشار از ویتامین‌ها و مواد معدنی است.
    - She made a delicious jam using ripe prickly pears.
    - او با استفاده از گلابی‌های تیغ‌دار رسیده، مربای خوشمزه‌ای درست کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت prickly pear

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prickly pear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prickly-pear

    لغات نزدیک prickly pear

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی