جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Airs

گذشته‌ی ساده:

aired

شکل سوم:

aired

وجه وصفی حال:

airing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حالت قیافه گرفتن، پز دادن یا خود برتربینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Trudy is always putting on airs.

ترودی همیشه خودش رو بالاتر از دیگران میدونه

I hate the way she puts on airs.

از قیافه گرفتنش متنفرم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airs

noun affectation; pretended behavior

Synonyms:

pretense affectation pose show front mannerism pretension false front put-on ostentation affectedness pretentiousness arrogance pomposity haughtiness superciliousness hauteur

Antonyms:

truthfulness realness personality

Idioms

airs and graces

(انگلیس) فیس و افاده، ناز و غمزه

ارجاع به لغت airs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «airs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airs

لغات نزدیک airs

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!