با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Temporize

ˈtempəraɪz ˈtempəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
به دفع‌الوقت گذراندن، وقت گذراندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد temporize

  1. verb Draw out a discussion or process in order to gain time
    Synonyms: hedge, stall, temporise, balk

ارجاع به لغت temporize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/temporize

لغات نزدیک temporize

پیشنهاد بهبود معانی