گذشتهی ساده:
hedgedشکل سوم:
hedgedسومشخص مفرد:
hedgesوجه وصفی حال:
hedgingشکل جمع:
hedgesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
hedge someone (or something) about
دست و پای کسی را بستن، احاطه کردن، مانع کار شدن
محدود کردن، احاطه کردن، دستوپاگیر شدن (برای کسی)
دو دوزه زدن، زینهارگری کردن، دادوستد تأمینی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hedge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hedge