آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ تیر ۱۴۰۴

    Waffle

    ˈwɑːfl ˈwɒfl

    گذشته‌ی ساده:

    waffled

    شکل سوم:

    waffled

    سوم‌شخص مفرد:

    waffles

    وجه وصفی حال:

    waffling

    شکل جمع:

    waffles

    معنی waffle | جمله با waffle

    noun countable

    غذا و آشپزی وافل (نوعی نان یا کیک تهیه‌شده از مخلوطی از شیر، آرد و تخم مرغ که در تابه‌ای مخصوص پخته می‌شود که سطح آن طرحی از مربع‌های برجسته است)

    waffle, وافل (نوعی نان یا کیک تهیه‌شده از مخلوطی از شیر، آرد و تخم مرغ که در تابه‌ای مخصوص پخته می‌شود که سطح آن طرحی از مربع‌های برجسته است)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    I love having a waffle for breakfast.

    عاشق خوردن وافل برای صبحانه هستم.

    The smell of freshly baked waffles wafted through the kitchen.

    بوی وافل تازه‌پخته‌شده در آشپزخانه پیچید.

    verb - intransitive

    روده‌درازی کردن، یاوه‌گویی کردن، پرت‌وپلا گفتن، چرت‌وپرت گفتن (صحبت کردن بدون دادن اطلاعات مفید یا پاسخ روشن)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He got drunk and waffled for hours.

    او مست کرد و ساعت‌ها به یاوه‌گویی پرداخت.

    She waffled on for hours about her weekend plans without actually making a decision.

    او ساعت‌ها در مورد برنامه‌های آخر هفته‌اش بدون اینکه تصمیمی بگیرد روده‌درازی کرد.

    verb - intransitive

    این دست آن دست کردن، دودل بودن، تردید داشتن

    He kept waffling and finding excuses not to sign the contract.

    او مرتب این دست آن دست می‌کرد و دنبال بهانه می‌گشت که قرارداد را امضا نکند.

    I waffle between choosing the chicken or the steak for dinner.

    من بین انتخاب مرغ یا استیک برای شام دودل هستم.

    noun uncountable

    انگلیسی بریتانیایی ناپسند حرف مفت، پرت‌وپلا، چرت‌و‌پرت، صحبت پوچ

    I couldn't make sense of his essay, it was all waffle.

    نتونستم انشای اون بفهمم، همه‌اش حرف مفت بود.

    His explanation was just a load of waffle.

    توضیحاتش پرت‌وپلا بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد waffle

    1. verb waver
      Synonyms:
      change vacillate equivocate yo-yo flip-flop change one’s mind

    سوال‌های رایج waffle

    معنی Waffle به فارسی چی میشه؟

    وافل (Waffle) یک نوع شیرینی و دسر محبوب است که به ویژه در کشورهای غربی شناخته شده است. این دسر از آرد، تخم‌مرغ، شیر و کره تهیه می‌شود و معمولاً با استفاده از دستگاهی به نام وافل‌ساز پخته می‌شود. وافل‌ها به شکل‌های مختلفی تهیه می‌شوند و معمولاً با انواع مختلفی از مواد افزودنی و تاپینگ‌ها سرو می‌شوند.

    تاریخچه Waffle

    تاریخچه وافل به قرون وسطی برمی‌گردد. در آن زمان، وافل‌ها در دو صفحه فلزی با طرح‌های مختلف پخته می‌شدند و به عنوان غذایی ساده و خوشمزه مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در واقع، واژه "وافل" از کلمه فرانسوی "gaufre" به معنای "شکل زنبور عسل" گرفته شده است. این دسر به دلیل شکل مشبک و بافت خمیری خاص خود، به سرعت محبوب شد و در نهایت به دسرها و صبحانه‌های مختلف تبدیل گردید.

    انواع Waffle

    وافل‌ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: وافل‌های بلژیکی و وافل‌های آمریکایی. وافل‌های بلژیکی معمولاً بزرگتر و ضخیم‌تر هستند و با بافتی نرم و کرانچی پخته می‌شوند. در حالی که وافل‌های آمریکایی کوچکتر و نازک‌تر هستند و معمولاً ضخامت کمتری دارند. هر دو نوع وافل می‌توانند با انواع مختلفی از تاپینگ‌ها مانند میوه‌ها، شربت، خامه و شکلات سرو شوند.

    طرز تهیه Waffle

    طرز تهیه وافل بسیار ساده است. معمولاً ابتدا مواد خشک مانند آرد، شکر و بیکینگ پودر را با هم مخلوط می‌کنند. سپس مواد مایع شامل تخم‌مرغ، شیر و کره ذوب شده را به آن اضافه کرده و به آرامی هم می‌زنند تا خمیری یکنواخت به دست آید. بعد از آن، خمیر را در وافل‌ساز ریخته و تا زمانی که طلایی و پخته شود، منتظر می‌مانند. وافل‌ها معمولاً گرم سرو می‌شوند و می‌توانند با انواع تاپینگ‌ها تزئین شوند.

    نکات جالب درباره Waffle

    1. تنوع در طعم: وافل‌ها را می‌توان با طعم‌های مختلفی تهیه کرد. به عنوان مثال، می‌توان از وانیل، کاکائو یا دارچین در خمیر آن استفاده کرد.

    2. استفاده در وعده‌های غذایی مختلف: وافل‌ها فقط برای صبحانه نیستند. می‌توانند به عنوان دسر یا حتی وعده‌های غذایی اصلی با افزودن مواد پروتئینی مانند مرغ یا بیکن سرو شوند.

    3. مناسب برای مهمانی‌ها: وافل‌ها به دلیل قابلیت شخصی‌سازی بالا، گزینه‌ای عالی برای مهمانی‌ها و جمع‌های دوستانه هستند. هر شخص می‌تواند وافل خود را با تاپینگ‌های دلخواهش تزئین کند.

    4. سرو با بستنی: یکی از محبوب‌ترین روش‌های سرو وافل، همراه با بستنی است. این ترکیب طعمی فوق‌العاده و تجربه‌ای دلپذیر را ایجاد می‌کند.

    5. سلامت و تغذیه: با استفاده از مواد سالم‌تر مانند آرد کامل و شیر کم‌چرب، می‌توان وافل‌هایی سالم‌تر تهیه کرد که مناسب برای افراد با رژیم غذایی خاص باشد.

    گذشته‌ی ساده waffle چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده waffle در زبان انگلیسی waffled است.

    شکل سوم waffle چی میشه؟

    شکل سوم waffle در زبان انگلیسی waffled است.

    شکل جمع waffle چی میشه؟

    شکل جمع waffle در زبان انگلیسی waffles است.

    وجه وصفی حال waffle چی میشه؟

    وجه وصفی حال waffle در زبان انگلیسی waffling است.

    سوم‌شخص مفرد waffle چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد waffle در زبان انگلیسی waffles است.

    ارجاع به لغت waffle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «waffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waffle

    لغات نزدیک waffle

    • - wafer
    • - waff
    • - waffle
    • - waffle iron
    • - waft
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.