گذشتهی ساده:
flip-floppedشکل سوم:
flip-floppedسومشخص مفرد:
flip-flopsوجه وصفی حال:
flip-flopping(جمع) دمپایی لاانگشتی
در انگلیسی آمریکایی و استرالیایی از thong استفاده میشود.
After swimming, he quickly slipped on his flip-flops to walk to the changing rooms.
بعداز شنا، او بهسرعت دمپایی لاانگشتیاش را پوشید تا به سمت رختکن برود.
I always pack a pair of flip-flops when I travel in the summer.
همیشه یک جفت دمپایی لاانگشتی برای سفر تابستانیام میبرم.
انگلیسی آمریکایی تغییر، برگشت، چرخش (در نظرات و برنامهها)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He made a complete flip-flop from supporting the law to strongly opposing it.
او بهطور کامل از حمایت از قانون به مخالفت شدید با آن برگشت.
Her flip-flop on the tax policy raised questions about her leadership.
تغییر نظر او دربارهی سیاست مالیاتی، سوالاتی دربارهی رهبریاش به وجود آورد.
The Republican senator did a flip-flop and became a Democrat!
سناتور جمهوریخواه غفلتاً (جسورانه) دمکرات شد!
انگلیسی آمریکایی تغییر دادن، عوض کردن، چرخش داشتن، برگشتن (از تصمیم یا برنامهها بهطور کامل)
Stop flip-flopping and make a firm decision!
این همه تغییر نظر را بس کن و تصمیم قاطع بگیر!
The company flip-flopped on its decision to close the factory.
شرکت تصمیم خود برای بستن کارخانه را عوض کرد.
پشتکوارو
He injured his wrist while practicing a flip-flop.
هنگام تمرین حرکت پشتکوارو، مچ دستش آسیب دید.
Learning how to do a flip-flop takes strength and courage.
یاد گرفتن حرکت پشتکوارو نیاز به قدرت و شجاعت دارد.
فلیپفلاپ (مداری با دو حالت پایدار)
Flip-flops are fundamental building blocks of digital memory and processors.
فلیپفلاپها اجزای بنیادی حافظهی دیجیتال و پردازندهها هستند.
A JK flip-flop can toggle its output when both inputs are high.
فلیپفلاپ نوع JK زمانی که هر دو ورودی بالا باشند، خروجی خود را تغییر میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flip-flop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flip-flop