پشتک، وارو
(الکترونیک) مدار الاکلنگی، مدار دو ضربهای
(جمع) دمپایی لاانگشتی
(صدای ضربهی تند و سبک) تپ، تلپتولوپ
تغییر ناگهانی در مسیر یا طرز فکر و غیره
The Republican senator did a flip-flop and became a Democrat!
سناتور جمهوریخواه غفلتاً (جسورانه) دمکرات شد!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flip-flop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flip-flop