آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hurdle

ˈhɜrːdl ˈhɜːdl

معنی hurdle | جمله با hurdle

noun verb - transitive adverb

مانع، سبد ترکه‌ای، چهار چوب جگنی، مسابقه پرش از روی مانع، از روی پرچین یا چارچوب پریدن، از روی مانع پریدن، (مجازاً) فائق آمدن بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

hurdle race

مسابقه (دو یا اسب‌دوانی) با مانع

We still have to clear many hurdles.

ما هنوز بایستی مشکلات زیادی را از جلوی راه خود برداریم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The next hurdle is finding a house.

مانع دیگر یافتن خانه است.

We hurdled many obstacles.

ما از موانع زیادی گذشتیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hurdle

  1. verb jump over an obstacle

ارجاع به لغت hurdle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurdle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hurdle

لغات نزدیک hurdle

پیشنهاد بهبود معانی