آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ شهریور ۱۴۰۴

    Hop

    hɑːp hɒp

    گذشته‌ی ساده:

    hopped

    شکل سوم:

    hopped

    سوم‌شخص مفرد:

    hops

    وجه وصفی حال:

    hopping

    شکل جمع:

    hops

    معنی hop | جمله با hop

    verb - intransitive C2

    لی‌لی کردن، پریدن (روی یک پا)

    The children were hopping around the flower bed.

    بچه‌ها دور باغچه لی‌لی می‌کردند.

    The ball hopped down the alley.

    توپ در امتداد کوچه بالا و پایین می‌جهید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The boy hopped the fence.

    پسر از روی نرده پرید.

    The deer hopped the wall.

    آهو از (روی) دیوار پرید.

    No, thanks. I have to hop it!

    نه، متشکرم. باید بروم!

    Lots of work to be done, you'd better hop to it!

    کار خیلی زیاد است، بهتر است جم بخوری!

    The police could never catch him on the hop.

    پلیس هرگز نتوانست او را در حین ارتکاب به جرم دستگیر کند.

    verb - intransitive informal C1

    رفتن، سوار شدن، پیاده شدن، پریدن (به داخل یا بیرون وسیله نقلیه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    They decided to hop over to Paris for a short holiday.

    آن‌ها تصمیم گرفتند برای تعطیلاتی کوتاه، به پاریس بروند.

    I hopped down from the bus.

    از اتوبوس پریدم پایین.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He hopped the train.

    پرید و سوار قطار شد.

    Their airlines hop all over California.

    هواپیماهای آن‌ها در سرتاسر کالیفرنیا پرواز می‌کند.

    verb - intransitive C2

    بالا و پایین پریدن (پرنده، حشره و...)

    I watched the grasshopper hopping from one leaf to another.

    من ملخ را تماشا می‌کردم که از برگی به برگ دیگر می‌پرید.

    Two rabbits were hopping on the lawn.

    دو خرگوش روی چمن ورجه‌وورجه می‌کردند.

    noun countable

    پرش کوچک، لی‌لی

    hop, پرش کوچک، لی‌لی
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The frog reached the edge of the pond after a few hops.

    قورباغه پس‌از چند پرش کوتاه به لبه‌ی برکه رسید.

    The child took a few small hops before falling on the grass.

    کودک چند پرش کوچک کرد و بعد روی چمن افتاد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Let's hop down to the city for a day.

    بیا یک‌روزه سفر کوتاهی به شهر بکنیم.

    The London-Paris hop took thirty minutes.

    پرواز لندن - پاریس سی دقیقه طول کشید.

    I am going to the hop tonight.

    امشب به (مجلس) رقص خواهم رفت.

    noun plural

    گیاه‌شناسی رازک (گیاهی از خانواده‌ی شاهدانه)

    hop, رازک (گیاهی از خانواده‌ی شاهدانه)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The brewery imports high-quality hops from Germany.

    کارخانه‌ی آب‌جوسازی، رازک باکیفیت را از آلمان وارد می‌کند.

    Hops are the main ingredient that gives beer its bitterness.

    رازک اصلی‌ترین ماده‌ای است که به آب‌جو طعم تلخ می‌دهد.

    adjective

    گیاه‌شناسی مربوط به رازک

    The hop harvest takes place in late summer.

    برداشت رازک در اواخر تابستان انجام می‌شود.

    Hop fields covered the valley as far as the eye could see.

    مزارع رازک سراسر دره را تا جایی که چشم کار می‌کرد پوشانده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hop

    1. noun, verb jump on one leg
      Synonyms:
      skip leap spring bounce bound lope step caper vault hurdle dance trip lop skitter

    Phrasal verbs

    hop on

    سرزنش کردن، گوشمالی دادن، توپیدن، دعوا کردن، گوشزد کردن

    hop up

    تخدیر کردن، (با مواد مخدر) تحریک کردن

    (موتور اتومبیل و غیره را) پرقدرت‌تر کردن، قوی‌تر کردن

    Idioms

    hop to it

    آغاز به کار کردن

    on the hop

    (انگلیس) در حال ارتکاب، غافلگیر، ناآماده

    سوال‌های رایج hop

    گذشته‌ی ساده hop چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده hop در زبان انگلیسی hopped است.

    شکل سوم hop چی میشه؟

    شکل سوم hop در زبان انگلیسی hopped است.

    شکل جمع hop چی میشه؟

    شکل جمع hop در زبان انگلیسی hops است.

    وجه وصفی حال hop چی میشه؟

    وجه وصفی حال hop در زبان انگلیسی hopping است.

    سوم‌شخص مفرد hop چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد hop در زبان انگلیسی hops است.

    ارجاع به لغت hop

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hop

    لغات نزدیک hop

    • - hoover
    • - hoover dam
    • - hop
    • - hop clover
    • - hop hornbeam
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.