امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hoover

    ˈhuːvər ˈhuːvər ˈhuːvə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      hoovered

    • شکل سوم:

      hoovered

    • سوم‌شخص مفرد:

      hoovers

    • وجه وصفی حال:

      hoovering

    • شکل جمع:

      hoovers

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی نام تجاری جاروبرقی (برگرفته از نام شرکت هوور؛ شرکت سازنده‌ی انواع جاروبرقی و تجهیزات تمیزکننده در آمریکا)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The hoover’s bag was full and needed to be emptied.
    - کیسه‌ی جاروبرقی پر شده بود و باید خالی می‌شد.
    - He plugged in the hoover and started vacuuming the hallway.
    - او جاروبرقی را به برق وصل کرد و شروع به جارو کشیدن راهرو کرد.
    verb - intransitive verb - transitive
    انگلیسی بریتانیایی با جاروبرقی جارو کشیدن، جارو کشیدن، با جاروبرقی جارو کردن، جارو کردن
    - I need to hoover the kitchen floor before cooking dinner.
    - قبل‌از پختن شام باید کف آشپزخانه را جارو بکشم.
    - She decided to hoover the entire house before the guests arrived.
    - او تصمیم گرفت که قبل‌از رسیدن مهمان‌ها تمام خانه را با جاروبرقی جارو کند.
    noun
    سیاست هربرت هوور (سی‌ویکمین رئیس‌جمهور آمریکا)
    - Herbert Hoover was the 31st President of the United States.
    - هربرت هوور سی‌ویکمین رئیس‌جمهور ایالات متحده بود.
    - Many historians study Herbert Hoover's policies during the Great Depression.
    - بسیاری از مورخان سیاست‌های هربرت هوور در دوران رکود بزرگ را مطالعه می‌کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hoover

    1. noun a brand name for a vacuum cleaner
    2. verb clean with a vacuum cleaner
      Synonyms: vacuum, vacuum-clean
    3. noun 31st President of the United States; in 1929 the stock market crashed and the economy collapsed and Hoover was defeated for reelection by Franklin Roosevelt (1874-1964)
      Synonyms: Herbert Hoover, herbert clark hoover, President Hoover
    4. noun United States industrialist who manufactured vacuum cleaners (1849-1932)
      Synonyms: William Hoover, William Henry Hoover
    5. noun United States lawyer who was director of the FBI for 48 years (1895-1972)
      Synonyms: J. Edgar Hoover, john edgar hoover

    ارجاع به لغت hoover

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hoover» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoover

    لغات نزدیک hoover

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel