با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Skitter

ˈskɪt̬ər ˈskɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
حرکت سریع، جست‌وخیز، لیز‌خوری، پریدن و سرخوردن(به‌ویژه بر سطح آب)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skitter

  1. verb To bound lightly
    Synonyms: skip, hop, skim, scurry, spring, trip, scamper, scuttle

ارجاع به لغت skitter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skitter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skitter

لغات نزدیک skitter

پیشنهاد بهبود معانی