Scamper

ˈskæmpər ˈskæmpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
چهارنعل، به تاخت رفتن، چهارنعل دودیدن، گریز، فرار با شتاب، پرواز سریع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The children laughed and scampered back into the house.
- بچه‌ها خندیدند و دوان‌دوان برگشتند به خانه.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scamper

  1. verb run, dash
    Synonyms: bolt, dart, flee, fly, hasten, hie, hurry, light out, make off, race, romp, rush off, scoot, scurry, scuttle, shoot, skedaddle, skip, speed, speed away, sprint, tear, trot, whip, zip
    Antonyms: stroll

ارجاع به لغت scamper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scamper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scamper

لغات نزدیک scamper

پیشنهاد بهبود معانی