گذشتهی ساده:
sprintedشکل سوم:
sprintedسومشخص مفرد:
sprintsوجه وصفی حال:
sprintingشکل جمع:
sprintsبا سرعت دویدن، با حداکثر سرعت دویدن
They sprinted when they heard the fire alarm.
آنها با شنیدن صدای زنگ آتش با سرعت دویدند.
She decided to sprint to the finish line.
او تصمیم گرفت با حداکثر سرعت بدود تا به خط پایان برسد.
ورزش (مسابقه) دوی سرعت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She trained every day for the upcoming sprint.
او هر روز برای دوی سرعت آینده تمرین میکرد.
The athlete won the gold medal in the 100-meter sprint.
این ورزشکار در دوی سرعت ۱۰۰ متر به مدال طلا دست یافت.
(عمل) دویدن، تازش، تاخت
The athlete's sprint showcased her incredible speed and agility.
دویدن ورزشکار، سرعت و چابکی باورنکردنی او را به نمایش گذاشت.
After a quick sprint, they arrived just in time for the meeting.
پساز تازش سریع، آنها درست بهموقع برای جلسه رسیدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sprint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sprint