فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Zip

zɪp zɪp

گذشته‌ی ساده:

zipped

شکل سوم:

zipped

سوم‌شخص مفرد:

zips

وجه وصفی حال:

zipping

شکل جمع:

zips

توضیحات:

در انگلیسی آمریکایی در معنای اول به جای zip از zipper استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

انگلیسی بریتانیایی زیپ (لباس و کیف و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The zip on the suitcase got stuck.

زیپ چمدان گیر کرده بود.

The zip on his jeans broke.

زیپ شلوار جینش شکست.

noun uncountable informal

انرژی، سرعت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

This coffee has enough zip to wake a sleeping bear!

این قهوه انرژی کافی برای بیدار کردن خرس خفته رو داره!

Despite her age, she still has a lot of zip in her step.

او با وجود سنش هنوز هم در گام برداشتنش سرعت زیادی داره.

noun uncountable informal

انگلیسی آمریکایی صفر، هیچ

He scored a zip on the test because he didn't study.

چون درس نخونده بود، توی امتحان صفر گرفت.

The project had zip potential for success.

این پروژه هیچ پتانسیلی برای موفقیت نداشت.

verb - intransitive verb - transitive

زیپ ... را بستن، زیپ ... را باز کردن (کیف و لباس و غیره)، باز شدن، بسته شدن (با استفاده از زیپ)

Can you zip this bag closed before we leave?

آیا می‌توانید قبل از رفتن ما زیپ این کیف را ببندید؟

I need to zip my suitcase before heading to the airport.

قبل از رفتن به فرودگاه باید زیپ چمدانم را ببندم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The bag suddenly unzipped.

زیپ کیف ناگهان باز شد.

verb - intransitive verb - transitive informal

مثل برق رفتن، مثل برق حرکت کردن، به‌سرعت رفتن، به‌سرعت حرکت کردن

The dog zipped across the park.

سگ در پارک مثل برق رفت.

The sports car zipped on the highway.

ماشین اسپرت در بزرگراه مثل برق حرکت کرد.

verb - transitive

کامپیوتر فشرده کردن (فایل)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

I need to zip this file before sending it via email.

باید این فایل را قبل از ارسال از طریق ایمیل فشرده کنم.

The software allows you to zip files quickly.

این نرم‌افزار به شما امکان می‌دهد فایل‌ها را به‌سرعت فشرده کنید.

verb - transitive

شوروشوق بخشیدن، نشاط بخشیدن، حرارت و اشتیاق بخشیدن

Adding a touch of humor will always zip up a dull conversation.

چاشنی طنز همیشه به مکالمه‌ی کسل‌کننده شوروشوق می‌بخشد.

The artist decided to zip up the painting.

هنرمند تصمیم گرفت به نقاشی نشاط ببخشد.

noun

قیژ، ویژ (صدا)

I heard a zip.

صدای قیژ به گوشم رسید.

The sound of the zip startled me.

صدای ویژ مرا متحیر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zip

  1. noun enthusiasm, energy
    Synonyms:
    energy spirit life vigor vitality pep go zest gusto liveliness oomph vim drive punch sparkle zing pizzazz get-up-and-go brio verve
    Antonyms:
    laziness lethargy idleness apathy enervation
  1. verb move about quickly
    Synonyms:
    hurry run rush speed dash fly zoom hasten tear whiz shoot bustle whisk waltz
    Antonyms:
    slow decelerate

Collocations

zip-fastener

(انگلیس) زیپ

Idioms

zip your lip

دهنت رو ببند، هیچی نگو، حرف نزن، زیپ دهنت رو ببند

ارجاع به لغت zip

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/zip

لغات نزدیک zip

پیشنهاد بهبود معانی