آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

The Outset

ˈaʊtset ˈaʊtset

معنی the outset | جمله با the outset

noun singular C2

آغاز، ابتدا، شروع، نخست، بدو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The outset of winter brought heavy snow to the region.

نخستین روزهای زمستان، برف سنگینی را به منطقه آورد.

At the outset of his career, he faced many challenges.

در شروع دوران کاری‌اش، با چالش‌های زیادی روبه‌رو شد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت the outset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «the outset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/the-outset

لغات نزدیک the outset

پیشنهاد بهبود معانی