انگلیسی آمریکایی (با کسی) ارتباط برقرار کردن، تماس برقرار کردن، مراجعه کردن
She reached out to me for advice on her career.
برای مشورت دربارهی شغلش به من مراجعه کرد.
They reached out to the authorities to report the issue.
آنها با مقامات ارتباط برقرار کردند تا این مشکل را گزارش دهند.
I will reach out to my colleagues to see if they need any help.
با همکارانم تماس برقرار خواهم کرد تا ببینم آیا به کمکی نیاز دارند یا خیر.
(با کسی) تماس گرفتن، زنگ زدن، پیام فرستادن، ایمیل زدن، پیامک فرستادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to reach out to the students and let them know about the new opportunities.
باید با دانشآموزان تماس بگیریم و آنها را از فرصتهای جدید مطلع کنیم.
We can reach out to the clients via email to keep them informed about the project.
میتوانیم ازطریق ایمیل با مشتریان تماس بگیریم تا آنها را از پیشرفت پروژه مطلع کنیم.
(به کسی) کمک کردن، دست یاری دراز کردن، یاری رساندن
We should reach out to the elderly in our neighborhood.
ما باید به سالمندان محلهمان یاری برسانیم.
The organization is reaching out to the families in need and offers them food and shelter.
این سازمان به خانوادههای نیازمند کمک میکند و به آنها غذا و سرپناه ارائه میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reach out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reach-out