گذشتهی ساده:
punchedشکل سوم:
punchedسومشخص مفرد:
punchesوجه وصفی حال:
punchingشکل جمع:
punchesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- (بهویژه کارخانه و کارگاه) ساعت شروع کار خود را ثبت کردن (با قرار دادن کارت در منگنهی ساعتی) 2- (با فشردن دکمهها اطلاعات را به کامپیوتر) خوراندن، پانچ کردن
1- ساعت خروج خود از محل کار را ثبت کردن (با قرار ددن کارت در منگنهی ساعتی) 2- (عامیانه) کتک زدن، مشت کاری کردن، سقلمه زدن
بسیار خوشحال، بسیار خرسند
پیشدستی کردن، زودتر ضربه زدن
1- (مشتبازی) بهعمد مشت یواش زدن 2- حملهی دروغی کردن، انتقاد ساختگی کردن
(بهویژه در کارخانه و کارگاه) کارت خود را در منگنهی ساعتی قرار دادن (تا ساعات کار را ثبت کند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «punch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/punch