Cogency

ˈkoʊdʒənsi ˈkəʊdʒənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    ضرورت، اجبار، زیرکی، قدرت عقیده
    • - the cogency of his objections
    • - مستدل بودن ایرادات او
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cogency

  1. noun effectiveness
    Synonyms: bearing, concern, connection, conviction, convincingness, force, forcefulness, pertinence, point, potency, power, punch, relevance, strength, validity, validness
    Antonyms: impotence, ineffectiveness, invalidity, weakness

ارجاع به لغت cogency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cogency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cogency

لغات نزدیک cogency

پیشنهاد بهبود معانی