شکل جمع:
convictionsمحکومیت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
In light of the evidence, a conviction seems certain.
با وجود این مدارک محکومیت قطعی است.
She has several previous convictions for burglary.
او چندین محکومیت قبلی برای سرقت دارد.
The conviction of the three demonstrators has caused public outrage.
محکومیت سه تظاهرکننده منجر به خشم عمومی شده است.
His conviction was upheld by a higher court.
محکومیت او توسط دادگاه بالاتری مورد تأیید قرار گرفت.
یقین، اعتقاد راسخ، ایمان، عقیدهی محکم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an unshakable conviction
یقین خللناپذیر
religious convictions
اعتقادات راسخ مذهبی
اقناع، متقاعدسازی، مجاب کردن، متقاعد کردن، متقاعدشدن، مجاب شدن
The politician spoke with such passion and conviction that he was able to rally support from the crowd.
این سیاستمدار با چنان شوروشوق و اقناعی صحبت کرد که توانست حمایت مردم را جلب کند.
جدی بودن، باور کردنی بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conviction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conviction