گذشتهی ساده:
convictedشکل سوم:
convictedسومشخص مفرد:
convictsوجه وصفی حال:
convictingشکل جمع:
convictsحقوق محکوم کردن، محکوم شناختن، گناهکار شناختن، مجرم شناختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
There was not enough evidence to convict him.
مدرک کافی برای محکوم کردن او وجود نداشت.
The jury will convict him of the crime.
هیئتمنصفه او را به جنایت محکوم خواهد کرد.
مجرم، جانی، محبوس، بزهکار، زندانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The convict was taken to jail.
مجرم را به زندان بردند.
convicted criminals
بزهکاران محکوم
escaped convicts
زندانیان فراری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convict» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convict