امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Conveyor

kənˈveɪər kənˈveɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conveyors

توضیحات

همچنین conveyer نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار conveyor رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کانوایر، نوار نقاله (نوار یا سطح متحرکی که برای انتقال اجسام از مکانی به مکان دیگر از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The conveyor belt moved the packages quickly through the production line.
- کانوایر بسته‌ها را به‌سرعت از خط تولید انتقال می‌داد.
- The conveyer transported the packages to the shipping department.
- نوار نقاله بسته‌ها را به بخش حمل‌ونقل منتقل می‌کرد.
noun countable
(شخص) حامل، انتقال‌دهنده، ناقل
- a conveyor of information
- انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات
- the conveyer of good tidings
- حامل خبرهای خوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conveyor

  1. noun A moving belt that transports objects (as in a factory)
    Synonyms: conveyer, conveyer-belt, conveyor-belt, transporter

ارجاع به لغت conveyor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conveyor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conveyor

لغات نزدیک conveyor

پیشنهاد بهبود معانی