فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Conveyor

kənˈveɪər kənˈveɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    conveyors

توضیحات

همچنین conveyer نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار conveyor رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کانوایر، نوار نقاله (نوار یا سطح متحرکی که برای انتقال اجسام از مکانی به مکان دیگر از آن استفاده می‌شود)
    • - The conveyor belt moved the packages quickly through the production line.
    • - کانوایر بسته‌ها را به‌سرعت از خط تولید انتقال می‌داد.
    • - The conveyer transported the packages to the shipping department.
    • - نوار نقاله بسته‌ها را به بخش حمل‌ونقل منتقل می‌کرد.
  • noun countable
    (شخص) حامل، انتقال‌دهنده، ناقل
    • - a conveyor of information
    • - انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات
    • - the conveyer of good tidings
    • - حامل خبرهای خوش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد conveyor

  1. noun A moving belt that transports objects (as in a factory)
    Synonyms: conveyer, conveyer-belt, conveyor-belt, transporter

ارجاع به لغت conveyor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conveyor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conveyor

لغات نزدیک conveyor

پیشنهاد بهبود معانی