۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Adjudge

əˈdʒʌdʒ əˈdʒʌdʒ

گذشته‌ی ساده:

adjudged

شکل سوم:

adjudged

سوم‌شخص مفرد:

adjudges

وجه وصفی حال:

adjudging

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

با حکم قضایی فیصل دادن، فتوی دادن(در)، داوری کردن، محکوم کردن، مقرر داشتن، دانستن، فرض کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was adjudged a rebel.

او را یاغی شناختند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adjudge

  1. verb to make a decision about (a controversy or dispute, for example) after deliberation, as in a court of law
    Synonyms:
    decide determine judge rule settle consider declare hold adjudicate arbitrate decree award rate referee umpire

سوال‌های رایج adjudge

گذشته‌ی ساده adjudge چی میشه؟

گذشته‌ی ساده adjudge در زبان انگلیسی adjudged است.

شکل سوم adjudge چی میشه؟

شکل سوم adjudge در زبان انگلیسی adjudged است.

وجه وصفی حال adjudge چی میشه؟

وجه وصفی حال adjudge در زبان انگلیسی adjudging است.

سوم‌شخص مفرد adjudge چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد adjudge در زبان انگلیسی adjudges است.

ارجاع به لغت adjudge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adjudge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjudge

لغات نزدیک adjudge

پیشنهاد بهبود معانی