گذشتهی ساده:
adjudicatedشکل سوم:
adjudicatedسومشخص مفرد:
adjudicatesوجه وصفی حال:
adjudicatingفتوی دادن، حکم کردن، مقرر داشتن، فیصل دادن، داوری کردن، احقاق کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge adjudicated the case and gave his judgement.
قاضی مورد را داوری و حکم خود را صادر کرد.
Only the board of trustees can adjudicate in this matter.
فقط هیئت امنا حق دارد در این مورد داوری کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjudicate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjudicate