به تعویق انداختن دادرسی/ محاکمه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge adjourned the trial until the next month.
قاضی محاکمه را تا ماه آینده به تعویق انداخت.
The trial was adjourned due to the absence of a key witness.
محاکمه به دلیل عدم حضور شاهد کلیدی به تعویق افتاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjourn a trial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjourn-a-trial