آخرین به‌روزرسانی:

Adjourn A Trial

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

به تعویق انداختن دادرسی/ محاکمه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The judge adjourned the trial until the next month.

قاضی محاکمه را تا ماه آینده به تعویق انداخت.

The trial was adjourned due to the absence of a key witness.

محاکمه به دلیل عدم حضور شاهد کلیدی به تعویق افتاد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت adjourn a trial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adjourn a trial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjourn-a-trial

لغات نزدیک adjourn a trial

پیشنهاد بهبود معانی