گذشتهی ساده:
adjournedشکل سوم:
adjournedسومشخص مفرد:
adjournsوجه وصفی حال:
adjourningبه وقت دیگر موکول کردن، خاتمه یافتن(جلسه)، موکول به روز دیگر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The trial was adjourned until tomorrow morning.
محاکمه به فردا موکول شد.
The parliament adjourned for the summer.
پارلمان برای تابستان (بهطور موقت) تعطیل شد.
Let's adjourn to the patio.
بیایید به ایوان برویم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjourn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjourn