آخرین به‌روزرسانی:

Adjoining

əˌdʒɔɪnɪŋ əˈdʒɔɪnɪŋ

گذشته‌ی ساده:

adjoined

شکل سوم:

adjoined

سوم‌شخص مفرد:

adjoins

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(adjacent) نزدیک، مجاور، همسایه، هم‌جوار، دیوار‌به‌دیوار

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

two adjoining plots of land

دو قطعه زمین هم‌مرز

adjoining buildings

ساختمان‌های به‌هم‌پیوسته

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adjoining

  1. adjective being next to
    Synonyms:
    adjacent near neighboring next door contiguous joining connecting touching bordering on abutting joined juxtaposed conterminous coterminous interconnecting verging impinging approximal
    Antonyms:
    separate detached divided

سوال‌های رایج adjoining

گذشته‌ی ساده adjoining چی میشه؟

گذشته‌ی ساده adjoining در زبان انگلیسی adjoined است.

شکل سوم adjoining چی میشه؟

شکل سوم adjoining در زبان انگلیسی adjoined است.

سوم‌شخص مفرد adjoining چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد adjoining در زبان انگلیسی adjoins است.

ارجاع به لغت adjoining

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adjoining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjoining

لغات نزدیک adjoining

پیشنهاد بهبود معانی