آخرین به‌روزرسانی:

Connecting

kəˈnektɪŋ kəˈnektɪŋ

گذشته‌ی ساده:

connected

شکل سوم:

connected

سوم‌شخص مفرد:

connects

معنی

noun

هم‌بند، رابط، وصل‌کننده، پیوستگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد connecting

  1. adjective joining
    Synonyms:
    attaching linking relating combining uniting associating tying together bringing together fastening mixing mingling coupling pairing connective bridging fusing welding intertwining interlacing joined

سوال‌های رایج connecting

گذشته‌ی ساده connecting چی میشه؟

گذشته‌ی ساده connecting در زبان انگلیسی connected است.

شکل سوم connecting چی میشه؟

شکل سوم connecting در زبان انگلیسی connected است.

سوم‌شخص مفرد connecting چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد connecting در زبان انگلیسی connects است.

ارجاع به لغت connecting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «connecting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/connecting

لغات نزدیک connecting

پیشنهاد بهبود معانی