فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bridging

ˈbrɪdʒɪŋ ˈbrɪdʒɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

معماری مهاربند (در ساختمان‌های چوبی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The bridging in the attic provided additional support for the roof joists.

مهاربند موجود در اتاق زیر شیروانی تکیه‌گاهی اضافی برای تیرچه‌های سقف فراهم می‌کرد.

The old house had sturdy bridging.

خانه‌ی قدیمی مهاربند محکمی داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bridging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bridging

لغات نزدیک bridging

پیشنهاد بهبود معانی