فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bridging

ˈbrɪdʒɪŋ ˈbrɪdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    معماری مهاربند (در ساختمان‌های چوبی)
    • - The bridging in the attic provided additional support for the roof joists.
    • - مهاربند موجود در اتاق زیر شیروانی تکیه‌گاهی اضافی برای تیرچه‌های سقف فراهم می‌کرد.
    • - The old house had sturdy bridging.
    • - خانه‌ی قدیمی مهاربند محکمی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت bridging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bridging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bridging

لغات نزدیک bridging

پیشنهاد بهبود معانی