امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Connecticut

    kəˈnetɪkət kəˈnetɪkət
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    ایالت کنکتیکوت (کنتیکت) در شمال خاوری ایالات متحده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد connecticut

    1. noun A river in the northeastern United States; flows south from northern New Hampshire along the border between New Hampshire and Vermont and through Massachusetts and Connecticut where it empties into Long Island Sound
      Synonyms:
      connecticut river
    1. noun A New England state; one of the original 13 colonies
      Synonyms:
      Nutmeg State constitution-state ct

    ارجاع به لغت connecticut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «connecticut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/connecticut

    لغات نزدیک connecticut

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return