گذشتهی ساده:
adjoinedشکل سوم:
adjoinedسومشخص مفرد:
adjoinsوجه وصفی حال:
adjoiningپیوستن، متصل کردن، وصلت دادن، مجاور بودن(به)،پیوسته بودن(به)، افزودن، متصل شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His room adjoins mine.
اتاق او چسبیده به اتاق من است.
Our shops are adjacent but not adjoining.
دکانهای ما مجاورند؛ ولی به هم متصل نیستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjoin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjoin