آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Adjective

    ˈædʒəktɪv ˈædʒəktɪv

    شکل جمع:

    adjectives

    معنی adjective | جمله با adjective

    noun countable A2

    دستور زبان صفت

    link-banner

    آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

    مشاهده

    The adjective in that sentence is incorrect.

    صفت آن جمله نادرست است.

    She used a beautiful adjective to describe the sunset.

    او از یک صفت زیبا برای توصیف غروب استفاده کرد.

    adjective

    دستور زبان وصفی، موصولی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    She used an adjective phrase to describe the scenery.

    او از یک عبارت وصفی برای توصیف مناظر استفاده کرد.

    The adjective form of the noun "happy" is "happiness."

    شکل وصفی اسم «happiness» ،«happy» است.

    adjective

    وابسته، متکی، تابع

    The success of the project is adjective upon the team's ability to work together.

    موفقیت پروژه به توانایی تیم در همکاری با یکدیگر متکی است.

    The adjective child clung to their parent's side.

    کودک وابسته به پهلوی والدینش چسبیده بود.

    adjective

    فرعی

    The adjective solution was applied to the fabric to enhance its dyeability.

    محلول فرعی برای افزایش رنگ‌پذیری پارچه روی پارچه اعمال شد.

    The artist used an adjective ink to create intricate etchings on the metal plate.

    این هنرمند از جوهر فرعی برای ایجاد حکاکی‌های پیچیده روی صفحه‌ی فلزی استفاده کرد.

    adjective

    عملی، وابسته به عمل

    The team followed the adjective protocol for the procedural review.

    تیم پروتکل عملی را برای بررسی روندی دنبال کرد.

    The adjective guidelines outlined the requirements for the project.

    دستورالعمل‌های عملی الزامات پروژه را مشخص می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد adjective

    1. noun word that modifies a noun
      Synonyms:
      modifier qualifier descriptive attributive attribute additional accessory adjunct dependent identifier adnoun

    سوال‌های رایج adjective

    شکل جمع adjective چی میشه؟

    شکل جمع adjective در زبان انگلیسی adjectives است.

    ارجاع به لغت adjective

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «adjective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjective

    لغات نزدیک adjective

    • - adjectival
    • - adjectivally
    • - adjective
    • - adjectively
    • - adjoin
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.