Additional

əˈdɪʃnəl əˈdɪʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
اضافی، افزوده، تکمیلی، مکمل، افزایشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- additional costs
- مخارج اضافی
- Additional information was gleaned from other sources.
- اطلاعات تکمیلی از منابع دیگر گردآوری شده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد additional

  1. adjective extra, supplementary
    Synonyms: added, affixed, appended, further, increased, more, new, on the side, option, other, over-and-above, padding, perk, spare, supplementary
    Antonyms: necessary

لغات هم‌خانواده additional

ارجاع به لغت additional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «additional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/additional

لغات نزدیک additional

پیشنهاد بهبود معانی