آخرین به‌روزرسانی:

On The Side

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom C2

در کنار شغل اصلی، به‌طور جانبی، اضافه‌بر حرفه‌ی اصلی، به‌صورت شغل دوم

She runs a small bakery on the side while working full-time.

او در کنار شغل تمام‌وقت خود، نانوایی کوچکی هم دارد.

He’s a teacher, but he also writes books on the side.

او معلم است، اما اضافه‌بر شغل اصلی‌اش، کتاب هم می‌نویسد.

idiom

به‌صورت مخفیانه، پنهانی، یواشکی، در خفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The official was taking bribes on the side.

آن مقام دولتی در خفا رشوه می‌گرفت.

He was married but seeing another woman on the side.

او ازدواج کرده بود اما به‌صورت مخفیانه با زن دیگری در ارتباط بود.

idiom

انگلیسی آمریکایی (در رستوران) در کنار غذای اصلی، جداگانه، در ظرفی دیگر (غذایی که ‌به‌صورت جداگانه، در ظرفی دیگر یا کنار غذای اصلی سرو می‌شود)

I'd like the salad on the side, please.

لطفاً سالاد را جداگانه سرو کنید.

They served the rice on the side, not mixed with the kebab.

برنج را جدا از کباب سرو کردند، نه به‌صورت مخلوط.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت on the side

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the side» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/on-the-side

لغات نزدیک on the side

پیشنهاد بهبود معانی