Additionally

    əˈdɪʃnəli əˈdɪʃnəli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    علاوه بر این، علاوه بر، مضافاً، مضاف بر این، همچنین، به‌طور اضافی یا زائد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Additionally, I will need you to complete this task by the end of the day.
    - همچنین لازم است این کار را تا پایان روز انجام دهید.
    - The company is launching a new product line, and additionally, they are expanding into new markets.
    - شرکت در حال راه‌اندازی یک خط محصول جدید است و علاوه بر این در حال ورود به بازارهای جدید است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد additionally

    1. adverb In addition
      Synonyms: also, furthermore, besides, further, item, likewise, to-boot, more, moreover, and, still, too, yet, plus

    لغات هم‌خانواده additionally

    ارجاع به لغت additionally

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «additionally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/additionally

    لغات نزدیک additionally

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند