گذشتهی ساده:
interconnectedشکل سوم:
interconnectedسومشخص مفرد:
interconnectsوجه وصفی حال:
interconnectingبههم پیوستن، بههم وصل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This hallway interconnects the two buildings.
این راهرو دو ساختمان را بههم وصل میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interconnect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interconnect