گذشتهی ساده:
affixedشکل سوم:
affixedسومشخص مفرد:
affixesوجه وصفی حال:
affixingشکل جمع:
affixesپیوستن، ضمیمه کردن، اضافه نمودن، چسبانیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to affix a label to a bottle
روی یک بطری برچسب زدن
He affixed his signature to the letter.
او نامه را به امضای خود موشح کرد.
A title of honor was affixed to his name.
یک لقب اشرافی دنبال اسمش بود.
گذشتهی ساده affix در زبان انگلیسی affixed است.
شکل سوم affix در زبان انگلیسی affixed است.
شکل جمع affix در زبان انگلیسی affixes است.
وجه وصفی حال affix در زبان انگلیسی affixing است.
سومشخص مفرد affix در زبان انگلیسی affixes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «affix» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affix