همسایه، دیواربهدیوار، مجاور، همجوار، نزدیک بههم، نزدیک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
one of the neighboring villages
یکی از روستاهای مجاور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neighboring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neighboring