گذشتهی ساده:
borderedشکل سوم:
borderedسومشخص مفرد:
bordersهممرز، دارای مرز مشترک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
bordering countries
کشورهای هممرز
Tourism has suffered from the country's proximity to unrest in bordering areas.
ناآرامی در مناطق مرزی به صنعت گردشگری زیان وارد کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bordering» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bordering