آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ شهریور ۱۴۰۴

    Nearby

    ˌnɪrˈbaɪ ˈnɪəbaɪ

    معنی nearby | جمله با nearby

    adjective B1

    این اطراف، این نزدیکی‌ها، اینجا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Is there a hospital nearby?

    آیا در این نزدیکی‌ها بیمارستانی وجود دارد؟

    A guard was walking nearby.

    یک نگهبان در آن حوالی قدم می‌زد.

    adverb

    همین نزدیکی‌ها، در این حوالی، این اطراف‌ها، همین دور‌و‌برها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد nearby

    1. adjective adjoining
      Synonyms:
      adjacent neighboring close handy convenient proximate contiguous close-by close-at-hand immediate ready
      Antonyms:
      far faraway
    1. adverb within reach
      Synonyms:
      near close close at hand not far away nigh about near-at-hand at close quarters hard
      Antonyms:
      far faraway

    سوال‌های رایج nearby

    معنی nearby به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «nearby» در زبان فارسی به «نزدیک»، «این اطراف» یا «در نزدیکی» ترجمه می‌شود.

    این واژه برای توصیف فاصله‌ی کوتاه مکانی بین دو نقطه یا دو شخص به کار می‌رود و معمولاً برای نشان دادن نزدیکی فیزیکی استفاده می‌شود. «nearby» می‌تواند به صورت صفت (adjective) یا قید (adverb) در جمله ظاهر شود و نشان دهد که چیزی در فاصله‌ای کوتاه از موقعیت فعلی قرار دارد یا در دسترس است.

    از نظر مکانی، nearby موقعیت و فاصله‌ی اجسام یا مکان‌ها را مشخص می‌کند. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «There is a park nearby» یعنی «یک پارک نزدیک است» و به خواننده یا شنونده اطلاع می‌دهد که پارک در فاصله‌ای کوتاه از موقعیت فعلی قرار دارد. این کاربرد در زندگی روزمره بسیار رایج است، به‌ویژه در مسیریابی، معرفی مکان‌ها، توصیف محیط یا هنگام درخواست کمک و راهنمایی.

    در کاربرد روزمره، nearby می‌تواند برای اشاره به افراد، مکان‌ها یا اشیای اطراف نیز به کار رود. برای نمونه، «I have a friend living nearby» یعنی «دوستی دارم که نزدیک زندگی می‌کند». این کاربرد نشان می‌دهد که nearby علاوه بر مکان، می‌تواند نزدیکی نسبی یا در دسترس بودن را نیز توصیف کند و به نوعی حس ارتباط مکانی را منتقل نماید.

    از نظر زبانی، nearby معمولاً با افعال حرکت یا موقعیت همراه می‌شود تا موقعیت دقیق یا نزدیکی یک شیء به دیگری را بیان کند. در متون توصیفی و ادبی، nearby می‌تواند حس صمیمیت، راحتی و دسترسی آسان را نیز منتقل کند، زیرا نزدیکی فیزیکی معمولاً با نزدیکی ذهنی یا دسترسی سریع همراه است. به همین دلیل، نویسندگان و گویندگان از nearby برای ایجاد تصویری ملموس و قابل درک استفاده می‌کنند.

    در دنیای مدرن، nearby کاربردهای متنوع دیگری نیز یافته است. به عنوان مثال، در نقشه‌ها و اپلیکیشن‌های موبایل، گزینه‌ی «Nearby» به کاربران کمک می‌کند تا مکان‌ها، خدمات، فروشگاه‌ها یا نقاط مورد نظر خود را در اطراف موقعیت فعلی خود پیدا کنند. این کاربرد فناوری محور نشان می‌دهد که مفهوم nearby همچنان با توجه به تحولات تکنولوژیک، اهمیت و کاربرد خود را حفظ کرده و در زندگی روزمره انسان نقش کلیدی دارد.

    ارجاع به لغت nearby

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nearby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nearby

    لغات نزدیک nearby

    • - near the knuckle
    • - near-death experience
    • - nearby
    • - nearctic
    • - nearing
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.