آخرین به‌روزرسانی:

Nearby

ˌnɪrˈbaɪ ˈnɪəbaɪ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

این اطراف، این نزدیکی‌ها، اینجا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

Is there a hospital nearby?

آیا در این نزدیکی‌ها بیمارستانی وجود دارد؟

A guard was walking nearby.

یک نگهبان در آن حوالی قدم می‌زد.

adverb

همین نزدیکی‌ها، در این حوالی، این اطراف‌ها، همین دور‌و‌برها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nearby

  1. adjective adjoining
    Synonyms:
    adjacent neighboring close handy convenient proximate contiguous close-by close-at-hand immediate ready
    Antonyms:
    far faraway
  1. adverb within reach
    Synonyms:
    near close close at hand not far away nigh about near-at-hand at close quarters hard
    Antonyms:
    far faraway

ارجاع به لغت nearby

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nearby» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nearby

لغات نزدیک nearby

پیشنهاد بهبود معانی