ادبی قدیمی نزدیک، نزدیک به
Everyone wanted to be next and nigh to her.
همه میخواستند نزدیک و در کنار او باشند.
My end draws nigh.
پایان من دارد نزدیک میشود.
ادبی قدیمی تقریباً، حدوداً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team was losing by a large margin, and their chances of winning were nigh impossible.
این تیم با اختلاف زیادی در حال باخت بود و احتمال پیروزی آنها تقریباً غیرممکن بود.
I served them for nigh on thirty years.
حدوداً سی سال برای آنها کار کردم.
قدیمی نزدیک شدن
The car nighed the intersection.
ماشین به تقاطع نزدیک شد.
The dog nighed its owner.
سگ به صاحبش نزدیک شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nigh» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nigh